عماد مشهدی

پنجره ای رو به شهرم مشهد

عماد مشهدی

پنجره ای رو به شهرم مشهد

باز باران با محرم

باز باران با ترانه می خورد بر خانه یادم آمد کربلا را ، 

 دشت پر شور و بلا را گردش یک ظهر غمگین ،  

لرزش طفلان نالان ،  

زیر تیغ و نیزه ها را ،  

با صدای گریه های کودکانه ،  

و ندرین صحرای سوزان ،  

میدود طفلی سه ساله ،  

پر ز ناله ، دلشکسته ، پای خسته ، باز باران ...  

قطره قطره ، می چکد از چوب محمل ، خاکهای چادر زینب ، 

به آرامی می شود گل ... 

السلام علیک یا ذبیح العطشان

نظرات 1 + ارسال نظر
احسنتم یا اخی - دست مریزاد یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:34 ق.ظ http://www.quaem20.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد